سلام .. دلم برا اینجا تنگ شده بود .. جای همتون خالی بود فعلا حالو حوصله تعریف ندارم بعدا همرو می گم .. من دلیل خاصی برا اپدیت داشتم .. می دونین چی ؟ من خیلی دوست دارم که تو نوشته هام نظر عشقم همیشه باشه .. بعد وقتی اون بهم هیچی نگفته بود منم ناراحت شدم ننوشتم .. بعد بهم گفت که ویروسی شده Explorer باز نمی شه .. یه همچین چیزایی .. اره دیگه پویا ؟

همین بود ..
بعدشم اینکه امتحان دارم .. خفن .. دارم خر می زنم ..
بعد پویا باید به من یه قولی بده .. باید قول بدی که وقتی هاردتو درست کردی . بیای اینجارو اپدیت کنی .. بابا من مردم اینقدر تو وبلاگ ننوشتی .. هر چی هم که بهت می گم گوش نمی دی

یعنی چی اصلا .. اِااِااِ ..


بنویس دیگه می خوام بدونم تو دلت چی می گذره ..

می نویسی مگه نه ؟؟ اخه پویا دلشو تو نوشته هاش خالی می کنه .. اخرین نوشتشو بخونید باور کنید بیشتر از ۲۰ بار خوندمش ولی بازم کلماتش برام غریبه ... بخونیدش حالشو ببرین .. دوست دارم
حرف آخر
ای کاش من و تو می توانستیم ما باشیم...
ای که من جز تو را نمی خواهم و به جز تو نمی اندیشم
ای کاش الان می توانستم پیش تو باشم
ولی فقط دریغ و افسوس...
زیرا که شاید اینها همه رؤیا باشند و من تنها در خیالاتم می توانم تو را داشته باشم و هرگز در واقعیت نتوانم به تو دست یابم
و در عین حال باز کاش حداقل کسی مرا درک می کرد و همه مرا مجرم نمی دانستند
ای کاش می توانستم بگویم من چه وضعیتی دارم و ای کاش گناه همه اشتباهاتم را از جانب عشق نمی دانستند
ای کاش کمتر می شنیدم این حرفهای تلخ و دلسرد کننده را ، که تو دیگر تو نیستی...

چه شده ؟
عاشق شدی ؟
همه چیز را فراموش کردی ؟
خدایا تو شاهدی که من اگر اشتباهی می کنم دست خودم نیست...من نمی خواهم...
خدایا خسته ام از خودم و از همه چیز ، نمی دانم چه کنم ، خدایا بیش از هر زمانی به او نیازمندم...
مرا یاری کن
اینها اوج دردمندی کسی است که عاشق می شود ولی باز به عشق یکطرفه ام پایبند خواهم ماند شاید که حداقل او مرا دریابد...
البته خالی بسته هاا .. عشقش یه طرفه نیست .. خیلی هم دو طرفست .. من نمی دونماا .. ولی خب می دونم که پویا بی خودی عاشق یکی نمیشه !!فعلا
سلام نگین خانم
پیامتون رو تو وبلاگ سهیل که گفته بودید عشق واقعی وجود نداره خوندم و با اجازتون باید بگم:
بنظر من عشق واقعی وجود داشته و وجود هم خواهد داشت ولی پیدا کردنش چندان آسون نیست. اگه شما تا حالا پیداش نکردین دیلیل نمیشه وجود نداشته باشه.
سری هم به ما بزنید
سال خوبی داشته باشید.
سلام
وبلاگ قشنگی بود . راستی با تبادل لوگو یا لینک چطوری ؟
در قسمت نظرات برام بنویس
با تشکر
سلام
داستانت پایان قشنگی داشت (:
راستی ممنون که تولد وبلاگم را تبریک گفتی P:
سلام خوبی ؟ اولا که کلی مرسی که اومدی اونورا و اینهمه نوشتی کلی حال نمودیم . خوشمان آمد به قول یارو !!!:P
بعدشم یه توضیح :
ببین من و سمیرا (همون عشق گوگولی مگولی من که فداش بشم الهی ) توی وبلاگ دو نفری می نویسیم . یعنی شریکیم . هم تو زندگی هم تو وبلاگ ... :X بعدا این نوشته آخریه هم نوشته ی سمیراس ... اونه که از دوستاش( که دوستای منم هستن) تشکر کرده . اینی هم که نوشته احسان خان ، یکی از دوستامونه . منو نمیگه . یکی از دوستای منه که اسمش احسانه . کاشکی تونسته باشم توضیح کاملی بدم . فهمیدی ؟!
خیلی خوشحال شدم اومدی پیشمون .
بازم از این کارا بکن
موفق باشی
رسیدن به خیر خانم...این نوشتهء پویا رو خونده بودم خیلی ازش لذت بردم...ایشالا که مشکلش برطرف می شه و میاد دوباره!ولم برات یه عالمه تنگ شده :X
یه جمله نو..یه کلمه نو..یه حرف نو...یه دل کهنه..یه قلب خسته..یه راه باریک..
برای با هم بودن ..برای بی او بودن..برای عشقی بی پایان...
..ببخشین اگه دیر کردم..ولی حتما میومدم.....
موفق باشی
سلام نگین گلم... خوبی خانومی؟... یه حرفی رو بهت میگم دلم می خواد اگه هم قبولش نداری از یاد نبریش چون مطمئنم یه روز به این حرف من میرسی... البته این حرف نیست که من میزنم یه باوره... یه باوره واقعیه چهار کلمه ای... زمان می گذرد،زمانه نیز... عزیزم اگه تو امروز از هم چیز و همه کس و حتی خودت هم خسته ای مطمئن باش هیچوقت این حس تا ابد برات باقی نمی مونه... من این حرف رو یاد گرفتم تو این سالهایی که خدا بهم وقت داده که نفس بکشم اینو یاد گرفتم... یاد گرفتم... زمان می گذرد، زمانه نیز... اینو از خود همین زمونه یاد گرفتم... این حرفو به خیلی ها تا حالا گفتم ولی تعداد کمیشون باور منو باور کردن... شاید اونایی که باور کردن هم مثه من بچه بودن... اما اینو می خوام بگم نازنینم اگر تو مهربان باشی دنیای مهربانی خواهیم داشت... فقط ازت می خوام که با خودت مهربون تر باشی... به زندگیت امیدوار باش و به خدا... مطمئن باش که امیدتو نا امید نمی کنه... تو رو به عشقت و به آرزوهایی که داری می رسونه به شرطی که هیچوقت فکر نکنی که آرزوهات ارزش ندارن... اتفاقا ارزشمند ترین چیزایی که بره هر آدمی وجود داره آرزوهای شیرینش هستن چون آرزوها همیشه بهترین چیزایی هستن که می خواد... بهشون (آرزوهات) اهمیت بده اینجوری مطمئن باش خدا هم بهت جواب میده و اون آرزوها مثل قلبت بهت نزدیک میشن و به حقایقی تبدیل می شن که نمی تونی نادیده بگیریشون... مثل همین تپش های قلبت که همیشگی هستن و بدون وقفه ادامه ی زندگیتو برات محقق می کنن... مطمئن باش روزی می رسه که آرزوهاییت که دیگه واقعیتن لحظه لحظه ی ثانیه های زندگیتو پر می کنن... مطمئن باش هیچکی تو رو مجرم نمی دونه فقط به خاطر اینکه عاشقی... عاشق شدن و دل به کسی بستن یه دل دریایی می خواد هم به عظمت دریا و هم به جسارت دریا... آخرین حرفم هم این که دردهای مشترک انسانها رو به هم پیوندمیده... خیلی مخلصتم... بهارت سبز و ورزگارت بهاری تا همیشه ی روزگار... موفق باشی و خندوون.
سلام . رسیدن به خیر.خوش امدی.امیدوارم همیشه شاد و لبریز از عشق واقعی باشی.چیزی که این روزها نایاب شده...
سلام دوست عزیز می بخشید که چند وقتی نبودم و دیر اومدم به لطف خدا سایت راه اندازی شد در ادرس بالا ادرس سایت نوشته شده و وقتی وارد قسمت اصلی سایت شدید بر روی وبلاگ بزنید من در اونجا در قسمت وبلاگ وبلاگ نویسی ر ادامه میدم...منتظر حضور شما عزیز و مهربان هستم....مطلب رو افلاین میخونم و بعد میام نظر میدم...بدرود
سلام...خوبه که عاشقی ولی توی عشقم باید یک خورده منطقی بود..به هر دوتون میگم..نمی دونم چند ساله تونه ولی خوبه این عشق منطقی هم باشه.شایدم هست ؟
سلام...نمیدونم...شاید این حرفا غلط باشه...این دل من از خیلی چیزا پره...از عشقت و خیلی چیزای دیگه...ولی همه ی شادی هاشو میبینید...غم هاشو میریزم تو خودم...دیگه این دل حرفی نداره واسه گفتن...فقط همون وبلاگ بود که اونم دیگه نیست...سایت هم درست بلد نیستم بزنم...شاید یه وبلاگ زدم... (مِی خور) قشنگه؟!
اگه ارزش داشته باشه...
هنوز ویروسیم...هنوز ...ولی با هر زحمتی بالاخره اومدم اینجا...میدونم شاید دلت میشکست...ولی به خدا علاقم به تو بیشتر از نظر ارزش داره...خیلی بیشتر...
برام جالب بود نوشته ی خودمو اینجا بخونم...باور کن با علاقه خوندم...ولی چند جای دیگه هم همین نوشته رو خوندم...با همین عکس...ولی اصلا به روی خودم نیاوردم...شاید حرف دل خیلیا باشه...با این که دوست ندارم این کارو...
ولی اینجا که خوندم...شرمنده ی خودم شدم...از همه ی حرفای نا بجام پوزش...
اگه انقد دوست داری حتما اینجا مینویسم...حتما...
دوست دارم...فعلا
سلام نگین
خوبی؟
نتونستم برای جاده بی انتهای عشق پیغام بزارم شرمنده.خیلی قشنگ بود مخصوصا اونجاش که به خدا شکایت میکنه.
عشق معجزه میکنه.یادته گفتم دل ندارم؟یادته گفتم عاشق نیستم؟
ولی عشق وجود داره.من باورش کردم.شاید یه روزی دلتنگیم رفت.
نمیدونم...
بای
سلام من و تو میشه ما بشیم به شرطی که بخواهیم.آپ کردم و منتظرتم.
شاید روزی دیگر...شاید لحظه دیگر....شاید مثل گذشته...تکرار همون صحنه زندگی...
به همون زیبایی....ولی شاید...سیاه ..مثل شبی که هیچ وقت ماه بیرون نیاد...
کاش میشد ستاره بود...توی همون شبا مخفی میشد...
چه سخت است دل کندن.
چه سخت است فراموش کردن، بی خیال شدن، خود را به آن راه زدن.
این سختی تقاص سکوت است.
تقاص فاصله ای است که سکوت خالق آن است
سلام
آپدیت کردم.دوست داشتی سر بزنو
سلام نگین جونم.......یه خبر از خودت بده نگرانت شدم...آخی ببین چقدر دوست داره!! برای جفتتون دعا می کنم:X
می گما این بلاگ سکای که خراب بود من مونده بودم چطوری بیام نظر بدم...خوب شد درست شدا..... اما بی معرفت چرا بهم خبر ندادی درست شده؟ خب...مثل همیشه زیبا نوشتی...با عشق و از عشق نوشتی.... اما من چون اصولا عاشق کسی نیستم... هر وقت دلم بخواد آپدیت می کنم ... می گما عاشقیم دردسره ها ...آدم نمی تونه آپدیت کنه ( شوخی ) خب نگین جون من الان نصفه شبی(چرت می گما تازه ۱۲) خوابم میاد یهو یادم اومد بهت سر بزنم آخه یکی از دوستای بلاگ اسکاییم گفت که مشکل این سایت حل شده منم گفتم تا یادم نرفته یه سر به این دوستم بزنم ببینم چه خبره...اما الان دیگه چیزی به ذهنم نمی رسه...صدای دوستامم در اومده که چرا جوابشونو نمی دم...میام پیشت بازم...بای
چه سخت است دل کندن.
چه سخت است فراموش کردن، بی خیال شدن، خود را به آن راه زدن.
این سختی تقاص سکوت است.
تقاص فاصله ای است که سکوت خالق آن است
تبادل لینک - آپدیت شد
سلام.ژویا عاشق نشو .مثل من بیچاره میشی و تنها