منو گذاشتو رفت اینقد گریه کردم که نفهمیدم کی صبح شد من تنها فقط با یه یادگاری روی نیمکت تنهایی نشسته بودم
احساس کردم انقد گریه کردم که تمام غم هام تموم شده دیگه نه اشکی بود نه کسی
که به اشکام نگاه کنه که باهام حرف بزنه
همه چی رفت و حالا من با یه کولبار غم روی نیمکت نشستم
همه چی تموم شد