اون می خواست منو ترک کنه بره و من تنها بمونم ... من و اون توی اتیش عشق نابود می شدیم ... بهش قول دادم یه بار دیگه نوشته هام جون بگیره ... می گیره ...
ای کاش من و تو می توانستیم ما باشیم ... یکبار دیگه ما شدیم .. ای کاش کمتر می شنیدم این حرفهای تلخ و دلسرد کننده را که تو دیگر نیستی ... من هستم پس تو هم بیا و باش بیا بمون با من با دلم ....
فکر می کردم زندگی برای همیشه سیاه می شه ... وقتی اون نباشه ... وقتی نتونم حتی باهاش حرف بزنم ... دیگه همه چی برام تموم بود ... ولی یه بار دیگه هر دو جون گرفتیم ... بیشتر از هر وقتی به حرفاش نیاز داشتم ولی ... اون تنهام گذاشت ... رفت ... ولی حالا باز پیش همدیگییم ... تا اخرش باهاشم ... حیف که خودش نمی خواد ...



راستی لغب من دیوونه هست هر کی خواست منو به این اسم صدا کنه..



جدی می گم ... صدام کنید ...


می خوام ایندفعه بگم ... که شاید بعضی وقتها باهاش دعوام میشه ... شاید با هم قهر می کنیم ... ولی اینو بدونه که در تمام این حالتها دوسش دارم ... هیچ وقت از قلبم نمیره ....

هوای خانه چه دلگیر می شود گاهی ... از این زمانه دلم سیر می شود گاهی ... عقاب تیز پر دشتهای اسغنا .... اسیرپنجه تغدیر می شود گاهی ... صدای زمزمه عاشقانه ازادیست ... فقان و ناله شبگیر می شود گاهی ... نگاه مردم بیگانه در دل غربت ... به چشم خسته من تیر می شود گاهی ... مبر ز موی سفیدم گمان به عمر دراز ... جوان ز حادثه ای پیر می شود گاهی ... بگو اگر چه به جایی نمی رسد فریاد ... کلام حق دم شمشیر می شود گاهی ... بگیر دست مرا اشنای درد بگیر ... مگو چنین و چنان دیر می شود گاهی ... به سوی خویش مرا می کشد چه خون و چه خاک ... محبت است که زنجیر می شود گاهی ... مبر ز موی سپیدم گمان به عمر دراز ... جوان ز حادثه ای پیر می شود گاهی ... بگو اگر چه به جایی نمی رسد فریاد ... کلام حق دم شمشیر می شود گاهی ... هوای خانه چه دلگیر می شود گاهی ... از این زمانه دلم سیر می شود گاهی ... به سوی خود مرا می کشد چه خون و چه خاک ... محبت است که زنجیر می شود گاهی ...

( سیاوش قمیشی ... ) ( هوای خانه ...)
خوب دیگه ما رفع زحمت کنیم ... فعلا ...
" i think he want's leaved me "
" but he does leave me "
" so i'm very very happy "
" i think he won't leaved me and i won't leaved he too "
" he live me forever "
سلام .نگین جان هنوز وقت نکرده ام که وبلاگت را بخوانم . ولی پس از خواندن وبلاگت نظرم را برایت می نویسم .
دوست تو
I hold your hand in mine, dear
I press it to my lips
I take a healthy bite from
your lovely fingertips.
My joy would be complete, dear
If you were only here.
But still I keep your hand
As a lovely souvenir.
The night you died I cut it off,
I really don't know why.
For now each time I kiss it,
I get bloodstains on my tie.
I'm sorry now I killed you,,
For our love was something fine!
Until they come to get me,
I shall hold your hand in mine!
سلام نگین جونم...بابا اگه قرار بود هر دفعه دعوا می شه طرفمون فکر کنه که دیگه دوسش نداریم دنیا به هم میریزه!! من این he does leaved me رو نفهمیدم فکر می کنم گرامرش اشتباهه D: شاید هم اصلا مدلش اینه!!(;
سلام ... سرمه جون نمی دونم ولی معنی یعنی .. اون منو ترک نکرد ... شاید گرامرش اشتباهه به هر حال معذرت می خوام ..
بابا خوش به حال اون طرفت...ما که هر چی التماس می کنیم و خواهش تمنا داریم هیچ به ما توجه نمی شه :'( چه جوری رسمش همینه!!! ؟؟؟؟؟
سلام
نگین جان... .این حرفا چیه ...اگه قرار به دیون گیه هممون دیونه ایم ...مخصوصا من
امیدوارم موفق باشی
سلام نگین گلم....آروم می بینمت و خیلی خوشحالم.....امیدوارم همیشه عاشق باشی....نوشتت خیلی قشنگ بود شعر سیاوش هم من رو برد توی خاطرات قبل....یادش بخیر...بروز شدم عزیزم به من سر بزن
توحالت خوبه دیوونه ؟! ببخشید : خوب شدی ؟
چی شده ؟
خوبی ؟
چه خبر ؟