تنها امیدم ...

دیگه از همه چی نا امیدم فقط یه چیز یه شخص یه عشق یه دنیا بهم امید میده فقط یه حرف تنها کسی که با شنیدن حرفاش تمام دنیارو می گیرم احساس می کنم دوسش دارم بهش احتیاج دارم یا هر چیز دیگه ....

هنوز خیلی چراها تو مغزمه ؟ ؟ ؟ ؟
اخه جالب اینجاست جواب هیچ کدومو هر چی فکر می کنم نمی فهمم ! ! ! !
چرا دوستم ترکم کرد من که دوسش داشتم من که دلم می خواست همیشه باهاش باشم پس چرا رفیق نیمه راه شد ؟ ؟‌‌ ؟ ؟

چرا من عشقمو دوست دارم خب چون عشقمه چرا حاضرم هر کاری واسش بکنم چرا براش جون می دم وقتی باهام حرف می زنه اینگار دنیاو روزگار ماله منه ؟ ؟ ؟ ؟

چرا سلام یا خدافظی وجود داره ؟‌‌ ؟ ؟ ؟
چرا من باید سلام کنم یا خدافظی کنم چرا چرا چرا ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟ ؟

تا اون ور دنیا چرا ؟ ؟ ؟


خیلی نازه وقتی باهام حرف میزنه وقتی حسش می کنم یه عشق یه معشوق که داره تو اتیش عشق می سوزه وای می دونی چی میشه وقتی .......

وقتی بره وقتی تنهام بزاره وقتی ترکم کنه می دونی چی میشه نگین نابود میشه نمی دونی ه کیفی داره وقتی با اون حرفای نازش باهام حرف میزنه .......
احساس می کنم مثل یه بال سبکم چرا ؟ اینم نمی دونم ؟ ؟ ؟ نمی دونی چه کیفی داره وقتی با حرفاش نوازشم می کنه وقتی حسی تو وجودم میگه پیشمه و منو در آغوش گرفته این حس تمام وجودمو پر می کنه  تا وقتی یه حس دیگه میگه اون دیگه پیشت نیست ! !‌ ! 
 
تو این موقع انگار یه دفعه تمام بدنم یخ می کنه موقع خدافظی  بدترین موقعست........حالا اگه این خدافظی برای همیشه باشه چی ...... اونوقت چی کار کنم ؟ ؟ ؟

این کار منو نابود می کنه از بین می بره حسی بهم میگه این اتفاق میوفته چه بخوای چه نخوای نمی دونم این فکرایه چرتو پرت چیه که من می کنم ولی به هر حال حتما واقیته چه بخوام چه نخوام ......سرنوشته اینجوری ببین چی به سرت میاره

نظرات 9 + ارسال نظر
پویا جمعه 14 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 10:53 ب.ظ http://rakhsh.blogsky.com

سلام...خوبه...خوشحال شدم که یه نفر دیگه رو هم داری...خوشحالم یه عشق واقعی پیدا کردی...
مبارکه!
راستی از نظرت تو وبلاگم درست منظورتو نفهمیدم...اگه منظورت اینه که چون بهت می گم دیوونه نمی تونی صبر کنی و مدارا کنی باید بگم که من واسه حرفات بهت می گم دیونه...واسه نا امیدیهات...دیونه!
D:
راستی نگفتی...یه وبلاگ زدم...گروهی...تو هم میای بنویسی؟
منتظرم...شب خوش

مسعود جمعه 14 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 11:34 ب.ظ http://3tadoost.blogsky.com

کاری لازم نیست بکنی
باید به زندگیت ادامه بدی

مریم شنبه 15 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 08:12 ب.ظ http://lahzeh.blogsky.com

چه قالبت خوشگل شده..خوشحالم برات...امیدوارم همیشه شاد باشی.

سپهر شنبه 15 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 09:57 ب.ظ


عشق و دیگر هیچ...


شاد باشی و عاشق...

ققنوس یکشنبه 16 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 09:46 ب.ظ

اوووو ه ه ه ه ! چقدر سوال ! واقعا چرا ؟ کی می دونه ؟
خیلی قلب مهربونی داری
خداحافظی ایشالا هیچ وقت برات پیش نیاد ... تا باشه سلام باشه :)

پویا یکشنبه 16 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 10:04 ب.ظ http://rakhsh.blogsky.com

با تلاش و کوشش و هماهنگی و هزارتا کوفت و زهر مار دیگه سعی بر این داشتم تا با تاسیس یک وبلاگ گروهی بین خودمان (من.تو.یاسمین.مهسا.امید(دوستم)و سپهر) محیطی سالم برای ارتباط و دوستی هرچه بیشتر و تخلیه ی احساسات درونی ایجاد کنم!
اما متاسفانه شاهد هستم که تو تمایلی نداری و به خاطر کلماتی که در نتیجه ی رفتار ناپسندت از من سر زد ناراحتی...
در نتیجه بهتر می بینم تا بگذارم کمی فکر کنی...انتظار داشتم تا وبلاگ تنها بین خودمان (موارد ذکر شده) می بود...ولی در صورت عدم همکاری ناچارم به فراموش کردن همه ی ذهنیتم...
زیادی کتابی شده
شب خوش

ناز خانوم یکشنبه 16 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 11:00 ب.ظ http://nazkhanum.blogsky.com

هیچوقت تنها نخواهی بود

آرش دوشنبه 17 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 03:03 ق.ظ

این جمله رو شاید بارها همه ما شنیده باشیم :

دوستی یک اتفاق است ولی جدایی یک قانون است.

ولی من یه جور دیگه فکر میکنم...

این نیز بگذرد ....

یاسمین سه‌شنبه 18 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 04:22 ب.ظ http://lena.blogsky.com

سلام خوبی؟؟ فکر نکنم!!
اشکالی نداره فشاره درسیه!! I know
چرا نمی خوای توی اون وبلاگه بنویسی که این پویای بیچاره مجبور بشه اون همه به خودش فشار بیاره و کتابی بنویسه!؟:D
چیزه ...چی می خواستم بهت بگم؟؟
یادم نمی یاد
به احتمال زیاد چیزی نبوده
فلا بای بای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد