i dont stop loveing you

نمی تونم دوست نداشته باشم .. هر چی سعی می کنم نمی شه .. ولی تا اخرین لحظه سعمو می کنم ... سعی می کنم دوست نداشته باشم چون دیگه دوسم نداری ... یه زمانی خیلی دوسم داشتی چی شد عشقت یادت رفت .. هر چند دیگه هیچی مهم نیست .. هنوزم همه چیزم تویی .. هنوزم هر چی دارم تویی ..  قلبمو می شکافم برات .. دلت بخواد دلت نخواد .. عشقمو می ریزم به پات دلت بخواد دلت نخواد ..
باور کن من هنوز دوست دارم ولی نمی دونم تو چرا اینجوری می کنی .. اصلا اشکالی نداره .. با اینم می سازم .. اصلا می دونی چیه ادم کاری که بخواد انجام میده نیازی به گفتن نداره .. من می خوام خودکشی کنم .. خب می کنم .. ولی دیگه نمی گم .. تا اخرین لحظه می نویسم .. اگه ناراحت نمیشی بدون خدافظی هم میرم ..
پس دیگه فکرشو نکن ..
ممنون از همتون که اینقد به من امید میدین بهم می گین این کارو نکن .. ولی به خدا من خودمو لوس نمی کنم تا همه به پام بیفتن و بگن این کارو نکن ... خواهش هم می کنم که اصلا این بحث رو فراموش کنید ..
          یه روزی میرم که دیگه هیچی تو دنیا نباشه
            یه روزی میرم که دیگه عاشقی تو رویاهام نباشه

شاعرم که شدم  !! قرار شده با پروین اعتصامی کَل بندازیم !!  من نمی دونم اخه شماها چتونه من خودم عین خیالم هم نیست اونوقت شماها چرا اینقد جوش می زنین !!!! 
                           
                           

سلام .. ببخشید که بهتون سر نزدم .. واقعا معذرت می خوام .. امروز تولد یکی از دوستام بود رفته بودیم گلستان تو شهرک غرب .. خوش گذشت .. خیلی ناز شده بود .. من براش یه عطر خریده بودم .. مثل خودم بوی سرد و دوست داره برا همین انتخاب راحت بود !!
رفتیم و اولا یه کم صبر کردیم تا بچه ها اومدن دم در مثل ضایع ها !! بعد که اومدن راه افتادیم ول گردی .. بعد رفتیم تو یه کافی شاب نشستیم .. بعد یه فکر توپ به سرم زد .. بچه هارو شیر کردیم رفتیم گیم نت ( game net ) .. خلاصه خیلی کیف داد .. بعدشم برگشتیم و شام خوردیم .. ‌اومدیم از گلستان بیرون و بعد هر کدوم اومدیم طرف خونه .. تقریبا ۱ ساعت پیش اومدم خونه .. چهار ساعت هم جواب مامانم رو پس دادم که تا حالا کجا بودم !! خیلی توپ بود ..

مرسی از همتون که اینقد تحویل گرفتین .. ولی تصمیم من کاملا جدیه .. من بعد از عید خودکشی می کنم شایدم تو عید !! حالا دیگه با خیال راحت به زندگیتون ادامه بدید .. مخصوصا بعضیا .. خودش می دونه !! از همتون ممنونم من الان شدید خستم ولی فردا یه اپدیت درست و حسابی می کنم  .. فعلا

میخهایی بر روی دیوار ..

پسر بچه ای بود که اخلاق خوبی نداشت . پدرش جعبه ای میخ به او داد و گفت هر بار که عصبانی می شوی باید یک میخ به دیوار بکوبی ..
روز اول پسر بچه ۳۷ میخ به دیوار کوبید . طی چند هفته بعد همان طور که یاد می گرفت چگونه عصبانیتش را کنترل کند .. تعداد میخهای کوبیده شده به دیوار کمتر می شد .. او فهمید که کنترل عصبانیتش اسانتر از کوبیدن میخها بر دیوار است ..
به پدرش گفت و پدر نیز پیشنهاد داد هر روز که می تواند عصبانیتش را کنترل کند یکی از میخها را از دیوار بیرون اورد ...
روزها گذشت و پسر بچه بلاخره توانست به پدرش بگوید که تمام میخها را از دیوار بیرون اورده است .. پدر دست پسر بجه را گرفت و به کنار دیوار برد و گفت : " پسرم ! تو کار خوبی انجام دادی .. اما به سورخهای دیوار نگاه کن ... دیوار دیگر هرگز مثل گذشته اش نمی شود ... وقتی تو هنگام عصبانیت .. حرفهایی می زنی .. ان حرفها هم چنین اثاری به جای می گذارد .... تو می توانی چاقویی در دل انسان فرو کنی و ان را بیرون اوری .. اما هزاران بار عذر خواهی هم فایده ندارد ٬ ان زخم سر جایش است .. زخم زبان هم به اندازه زخم چاقو دردناک است .. "
مرجع = هفده داستان کوتاه کوتاه از نویسندگان ناشناس ....

راستی به نظر شما من دوباره داستان بنویسم ؟؟؟ من تا عید بیشتر اینجارو اپدیت نمی کنم بعدش بسته می شه .. دوست دارین اخرین مطالبم ٬ یه داستان باشه .. فعلا

شارژ می خواییم !!

ابری در اتاقم می گرید
   گلهای چشم شبنمهایی می شکفد
      در تابوت پنجرهام پیکر مشرق می لولد
          مغرب جان می کشد می مرد 
             ****************************
نزدیک تو م ایم بوی بیابان می شنوم
   به تو می رسم تنها می شوم کنار تو تنها می شوم
      از تو تا اوج زندگی من گسترده است از من تا من
         تو گسترده ای با تو به راه افتادم به جلوه رنج رسیدم

           *****************************
زندگی مجذور ایینه است
  زندگی گل بتوان ابدیت 
    زندگی ضرب زمین در ضربان دل ما 
       زندگی هندسه ساده یکسان نفس ماست
          ******************************
رفته بودم سر حوض
 تا ببینم شاید عکس تنهایی خود را در اب
  اب در حوض نبود
    ماهیان می گفتند :
     هیچ تقصیر درختان نیست
ظهر دم کرده تابستان بود
  پسر روشن اب لب پاشویه نشست
   و عقاب خورشید امد او را به هوا برد که برد
     به درک راه نبردیم به اکسیژن اب
برق از پولک رفت که رفت
 ولی ان نور درشت عکس ان میخک قرمز در اب
   و اگر باد می امد دل او پشت چین های تغابل می زد
    چشم ما بو
روزنی بود به اقرار بهشت
  تو اگر در تپش باغ خدا را
   دیدی همت کن 
    و بگو ماهی ها
حوضشان بی اب است
  باد می رفت
   به سر وقت چنار
    من به سر وقت 
     خدا می رفتم

        ****************************
واحه ای در لحظه
 به سراغ من اگر می ایید
   پشت هیچستانم
     پشت هیچستان جایی است
      پشت هیچستان رگهای هوا پر قاصدهایی است
       که خبر می اورند از گل واشده دورترین بوته خاک 
روی شنها هم نقشهای سم اسبان سواران ظریفی است که صبح
  به سر تپه معراج شقایق رفتند
    پشت هیچستان چتر خواهش باز است
      تا نسیم عطشی در بن برگی بدود
        زنگ باران به صدا می اید
          ادم اینجا تنهاست و در این تنهایی 
سایه نارونی تا ابدیت جاری است
  به سراغ من اگر می ایید
    نرم و اهسته بیایید مبادا که ترک بر دارد
       چینی نازک تنهایی من  
        دورها اوایی است که مرا می خواند

         **************************
 زندگی رسم خوشایندی است ***
   زندگی بال و پری دارد با وسعت مرگ*** 
     پرشی دارد به اندازه عشق***
      زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود
***

من خیلی شعرای سهراب رو دوست دارم .. مخصوصا اینارویی که نوشتم و مخصوصا این اخری ... این اخری که دیگه واقعا عشقمه !!
راستی یکی از بچه ها بد جوری منو شارژ کرد !! اخه می دونین چی شده !!!
صبح همدیگرو دیدیم خیلی پکر بود !!!
- گفتم چی شده ؟
- دیشب یه خواب دیدم ...
- چی دیدی ؟
- هیچی ولش کن ..
- بی خیال بابا بگو ؟؟
- خواب دیدم بعد عید همه بچه ها هستن دوباره دور هم جمع شدیم ولی تو نیستی .. من زنگ زدم به خونتون .. اول کسی گوشی و بر نمی داشت بعد از چند روز مامانت گوشی و بر داشت .. پرسیدم نگین کجاست چی شده .. بعد مامانت گفت : نگین مرده رگشو زده و خودکشی کرده ..
- بابا ول کن حالا من گفتم چی دیدی .. ایول دمت گرم از این خوابا زیاد ببین ..
- اه خفه شو نگین ..
- بله لطف دارین .. بابا ول کن چیزی نمیشه که .. یه ادم از رو زمین کم میشه .. اتفاق بزرگی نیست ..
- گفتم خفه شو ..
- بی خیال .. باشه .. ولی ول کن ..
خلاصه که کلی شارژمون کرد دیگه .. ایول بود ... راستی هر کی خواست یه تریپ از این خوابا ببینه !!